
امیر آراسته از افسران لشکر ۲۱ حمزه در دوران عملیات غرورآفرین بیتالمقدس (آزادسازی خرمشهر) خاطراتی شنیدنی از قلب میدان نبرد دارد. او در گفتگو با خبرگزاری [نام رسانه شما] به تشریح بخشی از این رویداد مهم پرداخت.
وی میگوید: در مرحله سوم عملیات برای بازدید از خط مقدم رفته بودم. پس از عبور از تپهای با صف طولانی از رزمندگان مواجه شدم که سلاحهایشان کنارشان قرار داشت. ابتدا تصور کردم به شهادت رسیدهاند اما متوجه شدم از شدت خستگی به خواب عمیقی فرو رفتهاند.
این رزمنده یادآور میشود: سه روز مداوم بدون استراحت جنگیده بودند. در آن زمان نیروهای سپاه و ارتش با یکدیگر همکاری تنگاتنگی داشتند. سربازی از ارتش در کنار یک بسیجی قرار میگرفت. با نوک پوتین به پای یکی از آنها که تصور میکردم شهید شده ضربهای زدم. بیدار شد و متوجه شدم اهل اصفهان است. به او گفتم چرا خوابیدهای دشمن در مقابلت قرار دارد! او پاسخ داد: دشمن هم خوابیده! هر دوی ما از شدت خستگی ناتوان شده بودیم و راست میگفت.
وی ادامه میدهد: بسیجی جوانی حدود ۱۶-۱۷ ساله در کنارش بود. دلم نیامد او را بیدار نکنم. دستم را روی شانهاش گذاشتم و بلندش کردم. به من گفت: یک صلوات بفرست و بگذار بخوابیم! اما با آغاز مجدد آتش دشمن همگی بیدار شدند و به مقابله پرداختند. در آن سه روز پایانی همه توان خود را به کار گرفتیم و دشمن نیز به همین شکل عمل میکرد.