
ایران با وجود پیشرفتهای اساسی در ساخت روایت رسانهای عملکرد قابل قبولی نداشته است.
در یک جمله سیاست بدون روایت قدرتی ناکامل است.
رویکرد ایران در مقایسه با آمریکا در این زمینه متفاوت است.
آمریکا قبل از وقوع هر اتفاقی روایت آن را میسازد و چارچوب ذهنی خود را به مخاطبان جهانی تحمیل میکند.
به عنوان مثال ترامپ سیاستورزی را با روایتسازی آغاز میکرد و روایت خود را با تکرار به رسانهها تحمیل میکرد.
در مقابل ایران پس از وقوع اتفاقات به صورت منفعلانه عمل میکند و چارچوبهای رسانهای موثری طراحی نمیکند.
به عنوان مثال در مذاکرات عمان با وجود دست بالا و پذیرش شروط ایران توسط طرف مقابل عدم طراحی روایی مناسب باعث شده تنها تصویرسازیهای طرف مقابل برجسته شود.
سکوت روایی ایران فرصتی برای دیگران فراهم میکند تا روایت خود را ارائه دهند.
واقعیتهای ایران بدون روایت مناسب به حقایقی ناشنیده تبدیل میشوند.
بنابراین باید رسانه را از یک بلندگو به ساختاری برای حکمرانی تبدیل کرد.
مدیران باید در اصول روایتسازی و جنگ شناختی آموزش ببینند.
باید از قالبهای چندرسانهای و زبان اقناعی استفاده شود.
در دنیای امروز روایتها واقعیت را میسازند و عقبنشینی از این عرصه به معنای واگذاری حقیقت است.