گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم - عبدالله عبداللهی:.
واقعیت این است که مسئلهی نزاعها درباره مذاکره با آمریکا در کشور بیش از آنکه برگرفته از یک اختلافات تکنیکی و فنی باشد برخاسته از یک کشمکش میان رئالیسم و رمانتیسم است البته میتوان به این دو دسته دسته سومی با عنوان رادیکالها را هم افزود که الان محل بحث ما نیست.
رمانتیستها به لحاظ پدیداری چند ویژگی مشخص دارند اوّل: رمانتیستها عقل را پای احساس قربانی میکنند وقتی طرف آمریکائی نام مذاکره را بر لب میراند صرف نظر از اینکه اصلاً چه محتوایی بر آن بار کرده و چه مقصودی از این لفظ در ذهن دارد آب از لب و لوچه رمانیستها آویزان میشود. این گروه کاری به این ندارد که منظور از مذاکره آیا واقعاً به رسمیت شناختن حق ایران است یا خیر بلکه به قول ارسطو در فیلم پایتخت فقط عشششق میکند که آمریکائیها حاضر به گفتگو با آنها شدهاند اینکه در گفتگو چه میخواهند موضوعیتی ندارد به قول حافظ: مزن ای عدو به تیرم که به این قدر نمیرم خبرش بگو که جانم بدهم به مژدگانی!.
دوّم: رمانتیستها خود تحقیرند تخمینی که رمانتیستها از داشتهها و قدرت و شرافت و شخصیت خود در مقابل دیگری-و مشخصاً اینجا در مقابل آمریکا- دارند کاملاً حقیرانه است رمانتیستها بر همین اساس معتقدند که وقتی ما هیچیم اصلاً سخن گفتن از شرایط مذاکره و موضوع مذاکره و موضع ما و دیگری در مذاکره به خودی خود منتفی است همینکه طرف مقابل ما را برای صحبت به رسمیت میشناسد خود بزرگترین مدال افتخار است لذا چرا اساساً درباره محتوای آن صحبت کنیم.
سوّم: رمانتیستها برخلاف عقل سلیم که میگوید "برای موفقیت در مناسبات خارجی اتحاد در داخل یک شرط اساسی است" دعوا و نزاع در داخل را شرط پیشبرد پروژه مذاکره در خارج میدانند!.
رمانتیستها معمولاً با دوقطبیهایی که درباره مذاکره میسازند دوست دارند کار خود را پیش ببرند مثلاً اینکه گفته میشود آنها که به عدم مذاکره با این آمریکا در شرایط فعلی اعتقادی ندارند پس طرفدار جنگ هستند یکی از این دوقطبی ها و نزاعهای بیجهت در داخل است یا اینکه هرکس به مذاکره با وضعیت فعلی منتقد بود کاسب تحریم خوانده شود یکی دیگر از تکنیکها برای جنگ در داخل به منظور پیشبرد رمانتیستها در خارج است.
چهارم: رمانتیستها در برآورد قدرت خود و دیگری از یک سو دچار خود تحقیریاند و از سوی دیگر طرف مقابل را از چشم هالیوود میبینند. تصور میکنند آمریکا با یک بمب میتواند همه چیز در ایران را از کار بیندازد و از بین ببرد یعنی همان ادعایی که خود آمریکاییها صدها بار آن را تکذیب کردهاند! و حتی در یک مانور تمرینی (مانور چالش هزاره ۲۰۰۲) از ایران شکست خوردهاند. و از طرف دیگر هم معتقدند که ایرانی صرفاً در پخت آبگوشت بزباش تخصص دارد و مدیران هم باید از خارج وارد شوند. چنین دیدگاهی قاعدتاً نمیتواند از مواجهه عقلانی با مسئله مذاکره تصوری داشته باشد!.
پنجم: رمانتیستها همهی تجربیاتشان شکست در عمل و تشدید ادّعا در سخن است. مثلاً در هیچ مذاکرهای تا کنون پیروز نشدهاند از مذاکرات با تروئیکای اروپایی در سالهای 82 تا 84 گرفته تا مذاکرات برجام. بنا به اذعان خودشان در هر دو مذاکره نه تنها عایدی نصیب ایران نشد و احقاق حقی صورت نگرفت بلکه رسماً تحقیر شدیم امّا این تجربه به تجدیدنظر منجر نمیشود بلکه مثل آن راننده ناشی ماشین که وقتی میبیند مانعی در پیش است به جای ترمز گاز را بیشتر فشار میدهد اینها هم معتقدند که به جای اصلاح مسیر بهتر است شتاب را زیاد کنیم!.
متن کامل را بخوانید.